نقد سریال «سووشون»؛ در سوگ یک سریال دیده نشده

سریال سووشون که پخش فصل اول آن با ۱۵ قسمت به تازگی در نماوا به آخر رسیده، تازه‌ترین اثر «نرگس آبیار» است، کارگردانی که می‌توان کفت مهم‌ترین، پرسرو‌صداترین و بفروش‌ترین و البته پرخرج‌ترین کارگردان زن این سال‌های سینمای ایران است، که از قضا با حمایت ابر و باد و مه و خورشید (که در انیمیشن تیتراژ سریال هم هستند) همچین بد از آب درنیامده.

سریال سووشون همانطور که از اسمش مشخص است اقتباسی از رمان خانم سیمین دانشور است. داستان این سریال در سال های جنگ جهانی دوم در شیراز که در اشغال انگلیسی‌هاست می‌گذرد و شخصیت اصلی آن طبق معمول دیگر کارهای خانم آبیار زن است. زنی به نام زری از طبقه مرفه جامعه که در میان آشوب و اشغال باید خانواده‌اش را به دندان بگیرد و از آتش بگذرد.

مسیر نرگس آبیار از ادبیات، سینما تا شبکه‌ی خانگی چقدر خوب طی شد؟

نرگس آبیار که ادبیات فارسی خوانده و احتمالا همین باعث شده سری در کتاب و داستان فارسی هم داشته باشد، کارش را با نوشتن چند داستان شروع کرد. با این حال، او در ادامه چند فیلم کوتاه و مستند ساخت که در کارنامه‌ی کاری‌اش ناپیدا هستند، تا اینکه بالاخره با ساخت فیلم «اشیا از آنچه در آینه می‌بینید به شما نزدیکترند» در سال ۱۳۹۱ وارد سینمای بلند و جریان اصلی شد و از همین نقطه بود که مخاطب کارهای خانم آبیار شدم. دغدغه‌ی زنان و مشکلات آن‌ها از همین فیلم اول این کارگردان درست مانند اسلاف ایشان خانم‌ میلانی و خانم بنی‌اعتماد (به جرات‌ بهترین کارگردان زن تاریخ سینمای ایران) به وضوح خود را نشان می‌دهد. فیلم برخلاف فیلم‌های بعدی ساده و جمع و جور است و چیزی که کارگردان با خود از آن فیلم همراه مسیر فیلمسازی‌اش کرد تنها مسئله زنان و گلاره عباسی است.

خانم آبیار با فیلم دومش «شیار ۱۴۳» بود که با چند سیمرغ به قله‌های قاف سینمای ایران رسید. فیلمی با همان دغدغه‌های قبلی که درباره مادر سرباز مفقودی با بازی تحسین شده مریلا زارعی بود. خانم آبیار با این فیلم جایزه‌ها و تحسین منتقدان و توجه مخاطبان را یکجا بدست آورد تا مسیر فیلمسازی‌اش هموار شود و با فیلم‌های بعدی‌اش «نفس»، «شبی که ماه کامل شد» و «ابلق» نشان داد هم تکنیک می‌داند و نبض مخاطب مخصوصا خانم‌ها را در دست دارد. (خانم‌ها سر فیلم‌های ایشان در سالن سینما حتی به گریه می‌افتادند.)

نقطه منفی فیلم‌های آبیار تا قبل از سریال سووشون نداشتن فرم و به‌تبع آن محتوای مربوط به آن فرم بود. آبیار صرفا یک اثر تکنیکی خوب را تحویل مخاطب می‌داد که علیرغم همه ادعاهای کارگردان زنانی داشت که بیشتر از اینکه مورد ستم جامعه مردسالار باشند، بیشتر چوب ندانم کاری‌ها و اشتباهات خود را می‌خورند؛ مخصوصا در فیلم‌های آخرشان مثل شبی که ماه کامل شد و ابلق و دلیل اصلی این مشکل هم نبود فیلمنامه خوب است که بحث اصلی ما هم از این جا آغاز می‌شود.

سووشون اولین اثر به‌درد بخور آبیار؟

مهم‌ترین عامل کیفیت سریال پرخرج سووشون رفتن سراغ ادبیات به عنوان منبع اقتباس است. خانم آبیار هم هرآنچه که در کتاب اصلی بوده را به تصویر کشیده. چرا؟ چون کار از محکم‌کاری عیب نمی‌کند و فیلمنامه‌های ولنگار الان کجا و کتاب سیمین خانم دانشور کجا. منبع اقتباس عالی است و فیلمنامه هم که دوباره به آن می‌پردازیم به‌نسبت خوب.

وقتی صحبت از ساخت این سریال شد و بازیگران اصلی معرفی شدند کسی گمان نمی‌کرد بتوانند از پس این شخصیت‌ها که از دل یک قصه چفت‌و‌بست دار آمده‌اند بربیایند. اما خانم آبیار که در فیلم‌های قبلی مخصوصا فیلم شبی که ماه کامل شد نشان داده می‌تواند از هر بازیگری بازی بگیرد، اینجا هم بهترین بازی‌های کارنامه‌ی «بهنوش طباطبایی»، «میلاد کی‌مرام»، «فرشته صدر عرفایی»، «مریم سعادت» و حتی «ترلان پروانه» و به خصوص «سام درخشانی» را به نام سریال خود ثبت کرده است. بازیگران لهجه‌ی شیرازی را درست ادا می‌کنند و به خوبی در نقش خود فرو رفته‌اند.

جدای نقش کارگردان همچنان اقتباسی بودن کار تاثیر خود را روی بازیگران و همه جوانب کار گذاشته و مهمترین آن قاعدتا فیلمنامه است. فیلمنامه بسیار وفادارانه نوشته شده و انگار خود کتاب را با همه‌ی جزییات تماشا می‌کنیم. این نوع وفاداری را در دکوپاژ و کارگردانی هم می‌بینیم. برای مثال سریال با جشن عروسی دختر حاکم شیراز شروع می‌شود که شخصیت‌های اصلی سریال زری و همسرش یوسف مهمان این مراسم هستند. کل قسمت که از آمدن آن‌ها به جشن عروسی شروع می‌شود و با رفتن به خانه تمام می‌شود، به شکل دوربین روی دست و سکانس-پلان فیلمبرداری شده تا گویی مطالعه کتاب را برای مخاطب تداعی کند که یک حس یکپارچه و بدون کات خوردن است.

این نوع دکوپاژ و میزانسن را در قسمت‌های بعدی نیز کم و بیش می‌بینیم و کل سریال روی همین حس شبیه شدن به خود کتاب از فیلمنامه تا کارگردانی و تدوین سوار شده است. البته این مدل کارگردانی معمولا حس توهم و رویا هم به مخاطب منتقل می‌کند که معلوم نیست که آیا از قصد بوده یا خیر. چون قصه، قصه‌ی ذهنی نیست و درباره وقایع تاریخی بعد از اشغال جنوب ایران توسط انگلیس در جنگ جهانی دوم است. از این حیث کار خانم آبیار در ادامه کارهای قبلی به جز ابلق یک کار میهن دوستانه و ضد اجنبی‌های متجاوز است و این سریال را دیدنی می‌کند چون ما مطالعه تاریخی و حافظه تاریخی هم نداریم و فراموش کردیم که تا همین هفتاد-هشتاد سال پیش روس و انگلیس در مملکت جولان می‌دادند و هرکاری می‌خواستند می‌کردند. این سریال هم اوضاع را از دید یک خانواده‌ی نیمه اشرافی نشان می‌دهد که تازه وضع بدی هم ندارند، ولی اوضاع برای آن‌ها هم خوب نیست چه برسد به باقی مردم که در کوچه و خیابان و بیمارستان و تیمارستان که از بیماری و قحطی جان می‌دهند.

سریال سووشون، مثل کتاب رویکرد ضد امپریالیستی و ضد انگلیسی و میهن پرستانه‌ی خود را همیشه به رخ می‌کشد و این نقطه قوتش به نقطه ضعفش هم تبدیل شده چرا که مخاطب شبکه خانگی شاید دنبال این نوع سریال نباشد و جای این سریال در کنار سریال‌هایی مانند مدار صفر درجه، در چشم باد و کیف انگلیسی در تلویزیون است که مخاطب آن همه مردم هستند و می‌تواند پیام‌های میهنی دهد. سریال میهنی فیلیمو یعنی شکارگاه هم به همین سرنوشت نداشتن مخاطب مبتلا شد و حیف شد. آبیار بعد از چندکار با پروتاگونیست زن اگزوتیک و مظلوم نشان داده شده بالاخره در این سریال زن‌های جالب و واقعی ساخته است. از زری شبه مدرن بگیر تا عمه فاطمه تارک دنیا و عزت الدوله و سودابه هندی. اتفاقا سودابه هندی با بازی اغواگرانه «آزاده صمدی» از این منظر هم جالب است که موتیف کولی‌های آثار آبیار را در این اثر هم ادامه می‌دهد و از عواملی است که در کنار نقش اول زن از طریق آن اثر را مال خود می‌کند.

معتقدم یک سریال برخلاف فیلم بر دو اصل استوار است: انتخاب بازیگران درست و نوشتن فیلمنامه‌ی قوی و حالا کارگردانی و تدوین و عوامل دیگر از نظر جذب مخاطب در درجه‌های بعدی اهمیت هستند. خانم آبیار از عهده تو اصل اول به مقدار خوبی برآمده و برای فرع‌ها هم مخصوصا کارگردانی مایه گذاشته است که باعث شده با یک اثر جدی رو‌به‌رو شویم که هر قسمت آن برای خود عالمی دارد و داستانی از زنان آن سال‌ها را با محوریت زری روایت می‌کند به شکلی که خسته کننده هم از آب درنمی‌آید و مخاطب می‌داند در قسمت بعدی داستان و ماجرایی نو را می‌بیند. و. درنهایت بزرگترین حسرت پخش نشدن این سریال از تلوزیون است که باعث دیده نشدن آن شد و اگر از تلویزیون پخش می‌شد با شباهت‌هایی که در داستان و وقایع تاریخی و اقتباسش دارد شاید فرصت تبدیل به یک شبه دایی جان ناپلئون را داشت.

انتخاب درست بازیگران

کارگردانی متناسب با متن

بازی سام درخشانی

تیتراژ قصه‌گو

ضعف نسبی بازی میلاد کی‌مرام

پلتفرم پخش

شناسنامه سریال «سووشون»
پخش: نماوا، ۱۴۰۴
کارگردان: نرگس آبیار
بازیگران: بهنوش طباطبایی، میلاد کی‌مرام، هوتن شکیبا، سام درخشانی، ترلان پروانه، آزاده صمدی
خلاصه داستان: در حالی که کشور درگیر قحطی و بیماری بخاطر اشغال خرید بک لینک دانشگاهی جنوب ایران توسط انگلیسی ها در جنگ جهانی دوم است، حاکم عروسی مجللی برای دخترش برگزار می‌کند. زری و یوسف برخلاف انتظار به مراسم می‌روند. زری نگران است که یوسف با انتقاد از ریخت‌وپاش‌های مجلس، خشم حاکم را برانگیزد؛ چرا که یوسف باور دارد این هزینه‌ها باید صرف نجات مردم از گرسنگی و فقر شود…

شناسنامه سریال «سووشون»

پخش: نماوا، ۱۴۰۴
کارگردان: نرگس آبیار
بازیگران: بهنوش طباطبایی، میلاد کی‌مرام، هوتن شکیبا، سام درخشانی، ترلان پروانه، آزاده صمدی
خلاصه داستان: در حالی که کشور درگیر قحطی و بیماری بخاطر اشغال جنوب ایران توسط انگلیسی ها در جنگ جهانی دوم است، حاکم عروسی مجللی برای دخترش برگزار می‌کند. زری و یوسف برخلاف انتظار به مراسم می‌روند. زری نگران است که یوسف با انتقاد از ریخت‌وپاش‌های مجلس، خشم حاکم را برانگیزد؛ چرا که یوسف باور دارد این هزینه‌ها باید صرف نجات مردم از گرسنگی و فقر شود…

منبع: دیجی‌کالا مگ